با این حال، نویسندگان دیگر گزارش میدهند که یکی از دلایل اصلی آسیبهای پا، حرکت بیش از حد پا به جلو است.
برای مثال، هاوزر و آسانگ با مطالعه تأثیر چکمههای اسکی بر آسیبهای شفت درشت نی، دریافتند که فقدان نسبی سفتی و حمایت محور چکمه به استخوان درشت نی اجازه میدهد تا در خمیدگی پشتی به سمت جلو خم شود تا جایی که بیومکانیکی شکست رخ می دهد.
آنها پیشنهاد کردند که شفت چکمه و یا حتی کفش اسکیت roces نباید اجازه دهد که مچ پا به “موقعیت قفل” مفصل مچ پا (تقریباً 45 درجه) در دورسی فلکشن برسد، مگر اینکه با یک گشتاور خمشی رو به جلو که مطابق با حداقل گشتاور شکستگی استخوان با قطر متوسط باشد (200) نیوتن متر).
کارپف و همکاران [34] با استفاده از یک مدل پلاستیکی دوبعدی ساده شده از استخوان درشت نی نشان داده اند که بارهای متمرکز بر روی شفت دیستال استخوان درشت نی منجر به الگوهای تنشی مشابه با آنچه برای شکستگی های بالابر چکمه انتظار می رود، می شود.
آنها همچنین گزارش دادند که استفاده از طراحی شفت چکمه بالاتر، که بار را در یک الگوی گسترده توزیع می کند، منجر به بارگذاری استرس کمتر بر روی شفت تیبیا می شود.
سایر نویسندگان [35] تأثیر ارتفاع و سفتی کفش اسکی را بر جراحات مورد مطالعه قرار داده اند به طور خاص، لایل و همکاران سفتی بهینه چکمه اسکی را برای پیشگیری از شکستگیهای کفش گزارش کردند.
آنها با استفاده از یک مدل کامپیوتری به این نتیجه رسیدهاند که یک طراحی بهینه باید اجازه اعمال نیرو را در نزدیکی زانو، تا جایی که ممکن است بالاتر از پایین ساق، بدهد.
آنها همچنین گزارش دادند که نیرو باید تا حد امکان در عرض بیشتری توزیع شود تا از خرد شدن استخوان و آسیب به بافت نرم جلوگیری شود. آنها همچنین پیشنهاد می کنند که برای به دست آوردن کنترل بیشتر باید از انعطاف پذیری سفت تری استفاده شود زیرا شفت بالاتر حداکثر گشتاور خمشی را به حداقل می رساند.
ارتفاع بهینه چکمه موضوعی بحثبرانگیز است زیرا سایر نویسندگان ادعا میکنند که چکمههای اسکی بلند برای آسیبهای زانو و شکستگیهای بالای چکمه خطرناکتر هستند